کد مطلب:314842 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:182
روز تاسوعا به نیت حضرت عباس بزغاله ذبح کنم
جناب حجةالاسلام و المسلمین حامی و مروج مكتب محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) آقای سید مهدی امامی از جناب آقای غریب رضا زندی (ساكن حصار سرخ نیزاری) نقل كردند:
در تاریخ 26 / 10 / 1380 تعدادی بزغاله برای پروار و چاق كردن از قم خریدم و خواستم یك رأس از آن ها را در روز تاسوعا به نیت حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) ذبح كنم و به ذهنم رسید كه به سید روضه خوانی كه برایمان روضه خوانی می كند بگویم آن آقای روحانی بزغاله را نشان كند. چندین بار هم خواستم به مادرم بگویم كه او بزغاله را نشان كند، ولی فراموش می كردم. تا سرانجام شبی ساعت دوازده بود كه خواستم بخوابم، رو به قبله ایستادم و گفتم: یا
[ صفحه 379]
ابالفضل العباس (علیه السلام) خودت هر بزغاله ای را كه می خواهی نشان كن كه من صبح به دامداری می روم، از گوش هر بزغاله كه خون بیاید تقدیم شما باشد. این جوان با اخلاص می گوید به حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) قسم، صبح حدودا ساعت هشت جوابم را داد و نذرم را پذیرفت داخل دامداری جلو در دیدم بزغاله ای آمده مقابل من ایستاده كه از سر و گوش راستش خود به خود خون می آید بدون این كه جراحتی به گوش حیوان وارد شده باشد. با گریه خون را بوسیدم و فهمیدم علامت قبولی نذر من است. و گفتم: یا ابوالفضل، من به خون بزغاله نذری تو هم اعتقاد دارم بسیاری از اهالی روستای حصار سرخ و روستاهای هم جوار برای این معجزه به تماشا آمدند.
در تاریخ 26 / 10 / 1380 تعدادی بزغاله برای پروار و چاق كردن از قم خریدم و خواستم یك رأس از آن ها را در روز تاسوعا به نیت حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) ذبح كنم و به ذهنم رسید كه به سید روضه خوانی كه برایمان روضه خوانی می كند بگویم آن آقای روحانی بزغاله را نشان كند. چندین بار هم خواستم به مادرم بگویم كه او بزغاله را نشان كند، ولی فراموش می كردم. تا سرانجام شبی ساعت دوازده بود كه خواستم بخوابم، رو به قبله ایستادم و گفتم: یا
[ صفحه 379]
ابالفضل العباس (علیه السلام) خودت هر بزغاله ای را كه می خواهی نشان كن كه من صبح به دامداری می روم، از گوش هر بزغاله كه خون بیاید تقدیم شما باشد. این جوان با اخلاص می گوید به حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) قسم، صبح حدودا ساعت هشت جوابم را داد و نذرم را پذیرفت داخل دامداری جلو در دیدم بزغاله ای آمده مقابل من ایستاده كه از سر و گوش راستش خود به خود خون می آید بدون این كه جراحتی به گوش حیوان وارد شده باشد. با گریه خون را بوسیدم و فهمیدم علامت قبولی نذر من است. و گفتم: یا ابوالفضل، من به خون بزغاله نذری تو هم اعتقاد دارم بسیاری از اهالی روستای حصار سرخ و روستاهای هم جوار برای این معجزه به تماشا آمدند.